کد مطلب:223223 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:202

آثار تاریخی سرخس

آثار تاریخی سرخس

سرخس دارای بناهای تاریخی و قدیمی است كه ذكر آن در این جا بی مناسبت نخواهد بود. این آثار عبارتند از: مقبره لقمان بابا كه از آثار دوره سلجوقیان است. و دیگر رباط شرف كه منزلگاه قدیمی این رباط «اوكینه» یا «آبكینه» است. بارویی قدیمی به جا مانده از دوران قاجاریه نیز در سرخس وجود دارد كه معروف به «قلعه ناصری» است.

( عباس سعیدی، سرخس دیروز و امروز، ص 20 - 13، 19، صلی الله علیه واله - 35. )



ورود إمام رضاعلیه السلام به سرخس و ماجرای زندانی شدن آن حضرت علیه السلام

یكی از نشانه های پذیرش تحمیلی ولایتعهدی از سوی امام علیه السلام حادثه حبس و زندانی شدن آن حضرت علیه السلام در سرخس است. متأسفانه منابع اوّلیه اطّلاعات كافی در مورد چگونگی حبس امام علیه السلام در سرخس نداده اند و این موضوع كمتر مورد اظهار نظر گذشتگان قرار گرفته و در تذكره های اخیر نیز در این باره مطلبی نیافتم تا بر اطلاعات اولیه چیزی بیفزایم. در مجموع - چنان كه در گذشته نیز اشاره شد - حضرت در هر فرصت مناسب به افشای ماهیّت حكومت عباسی و پذیرش تحمیلی ولایتعهدی خود و مسافرتش به سمت مرو می پرداخت. واقعه ای كه در نیشابور روی داد بی شك واقعه ناخوشایندی برای دستگاه حكومتی به خصوص عبّاسیان متعصّب به شمار می آمد، چرا كه به رغم تلاش مأمون در انتخاب مسیر حركت، هنگامی كه حضرت به نیشابور رسید با استقبال بی سابقه ای مواجه شد و شیعیان عاشقانه در اطراف وی گرد آمدند و خواستار شنیدن حدیثی از آن حضرت شدند و حضرت با بیان حدیث «سلسلة الذهب» در واقع حقانیت خود و خاندانش را در برابر سلطه گران عباسی به مردم گوشزد كرد و شرط ورود در حصن خداوند را «امامت و ولایت» خود و خاندانش برشمرد و این موضوع خلافت و زعامت عباسیان را زیر سؤال برد.

از گزارش أبو نصر أحمد بن حسین نیز كه در ارتباط با خروج حضرت رضاعلیه السلام از سرخس است چنین استفاده می شود كه بار دیگر حضرت به این نكته كه ایشان را به اجبار از كنار جدش از مدینه به سوی مرو كشانده اند و عاقبتی كه در پذیرش ولایتعهدی است، اشاره كرده است.

شیخ صدوق بنا بر روایت عبد السلام بن صالح می نویسد: به درِ خانه ای كه حضرت رضاعلیه السلام در سرخس در آن حبس بود آمدم و آن بزرگوار معیل بود، من از زندانبان اذن خواستم كه به حضور مبارك حضرت درآیم (زندانبان) گفت: شما را راهی به سوی او نیست. گفتم: چرا؟ گفت: زیرا آن جناب در شب و روز هزار ركعت نماز می گزارد و در یك ساعت أوّل روز پیش از زوال و در وقت زردی آفتاب نافله می گزارد و در این اوقات در جای خود نشسته است و با پروردگار خویش مناجات می كند. عبد السلام گوید: به زندانبان گفتم: از آن جناب طلب كن كه در وقتی از این اوقات اذن دهد من نزد او شرفیاب شوم، زندانبان از او طلب اذن كرد و من بر او داخل شدم در حالی كه آن عالی مقدار در جای نماز نشسته و متفكّر بود، أبو صلت گوید من به آن جناب عرض كردم یا ابن رسول اللّه این چیست كه مردم از شما حكایت می كنند؟ فرمود: چه حكایت می كنند؟ عرض كردم از شما نقل می كنند كه فرموده اید مردم بندگان ما هستند. فرمود: اللّهمّ فاطر السموات والأرض عالم الغیب والشهادة، خدا آفریننده آسمانها و زمین است، دانای نهان و آشكار است. ای أبو صلت تو شاهدی كه من هرگز این مطلب را نگفته ام و ابداً از هیچ یك از پدران خود نشنیده ام و تو دانایی به آن ستمهایی كه از این امت به ما وارد شده است و این كه این گفتگوی مردم هم از قبیل آن ظلمها و ستمها است، پس روی به من كرد و فرمود: ای عبد السلام بنابر آنچه از ما حكایت می كنند اگر مردم آفریدگان ما باشند، پس از جانب كیست ما ایشان را دعوت می كنیم و بیعت می گیریم. من عرض كردم یا ابن رسول اللّه راست می گویی، پس از آن فرمود: ای عبد السلام آیا تو منكری آنچه را كه حق تعالی برای ما واجب گردانیده است از ولایت و امامت، چنان كه غیر تو منكر است؟ عرض كردم، معاذ اللّه، بلكه من اقرار دارم به امامت و ولایت شما.

( عیون اخبار الرضاعلیه السلام ، 2/علیه السلام - صلی الله علیه واله 42؛ بحار الأنوار، ج 12، ص 159. )

گفتگوهای میان حضرت رضاعلیه السلام و عبد السلام و پاسخ امام (آیا تو منكری آنچه را كه حق تعالی از برای ما واجب گردانیده است و ولایت و امامت...) نظریه پیشین را كه در واقعه نیشابور بیان شده قوّت می بخشد و احتمالاً این شایعات واكنشی است در برابر «أنا من شروطها» كه إمام علیّ بن موسی الرضاع علیه السلام خود را از شروط كلمه لا اله إلّا اللّه قرار داد و عاملان حكومت و دشمنان خاندان عصمت و طهارت به جفا ادعای الوهیت را به امام علیه السلام نسبت دادند. از این رو تا مدتی از سوی مقر حكومت عباسی در مرو، حضرت را در حبس نگه داشتند و مردم را از دیدار آن حضرت منع كردند و كارگزاران عباسی منتظر رسیدن خبر و دستور العمل از سوی مرو ماندند.

( سحاب، زندگانی إمام رضاعلیه السلام ، ص علیه السلام - صلی الله علیه واله 25. )